عمو علی و دریاچه
سلام ناز دونه مامان یکی یدونم این چند روزه یا مهمون داریم یا مهمونی میریم, دو روز پیش دوست بابا از مشهد اومده بود تهران خیلی آقای خوبیه و دختر خیلی خیلی خوشگلی هم داره ,اسمشم نیکاست خلاصه کنم اومده بود دیدن شما و واست یه عروسک زرافه واست آورده که جغجغه هم هست و شما عاشقش شدی و هر وقت میذارم جلوت بلند بلند باهاش حرف میزنی ومیخندی دیشب هم خونه عمه شبنم بودیم که عمو علی ( دوست بابا ) اومد دنبالمون و با هم رفتیم دریاچه و اونجا یه دوری زدیم و حال و هوامون عوض شد البته شما همش خواب بودی یه جاهایی هم چشمات رو باز میکردی و دورو برت رو یه نگاه میکردی و دوباره میخوابیدی اینا هم عکس خودمون وعمو علی ...
نویسنده :
فرزانه
15:31